تسلیم...
تسلیم شو!
تسلیم... بیخیال...
همیشه افسردگی به ما نزدیکتر از آنست که میپنداریم
دوست داری بیخیال همه چیز شوی
آنچه انجام دادهای و برای آنچه برنامهریزی کردهای با هم!
یکجا!
این لحظات بسیار نابند...
چرا؟
چون از آنچه هستی و یا بهتر بگویم باید باشی فاصله گرفتهای
پس وقت آن است که ثبت کنی
مانند فضانوردی که از جاهای غریب توصیف میفرستد
دقیقن بنویس احساسات ناب را!
درسته...
خندهداره، ولی وقتی از این گذرگاه مسخره رد میشوی
روزهای بعد
مدتها بعد...
وقتی به این کلمهها برمیگردی...
شاهکاری پیش روی توست
به همین سادگی...